زیر بارون

ALON · 20:33 1402/04/04

سلام رفقا اینم از پارت دوم

مرینت-داشتم از خونه آلیا می اومدم که بارون شروع به

باریدن کرد چند دقیقه وایسادم که بارون تموم بشه اما

تندتر بارید رفتم زیر درخت کنار جاده دیدم که آدرین

هم داشت از جاده رد میشد منو دید بدو بدو اومد 

پیشم و گفت مرینت اینجا چیکار میکنی گفتم از خونه

 

 

آلیا می اومدم که بارون بارید آدرین گفت بیا کت

منو بپوش گفتم 

نه خودت هم سردت میشه گفت

تو چیزیت نشه من هرگز چیزم نمیشه همون

موقع بود که عاشق آدرین شدم😘